Friday 23 May 2014

Niels Hav


  1. خودکار خارق العاده

    ترجیح می دهم با خودکار کهنه ای بنویسم
    که ازته جوب خیابان پیدا یش کردم
     یکی از همین خودکار هایی که از یک برق کار
    از یک پمپ بنرین یا بانک کش رفتم
    نه فقط برای اینکه مفت و مجانی است
    چون خیال می کنم فقط یک وسیله ی این جوری
    فیوز نوشتن و ذوق ِ من است
    به زحمت و ماهرانه روی دفتر های اجرایی ادارت
    ورازهایی کل حیات عرق ریختن
    یک باربا وسواس با یک خودکار فشفشه ای
    درباره شعر ناب و پوچی خالص شعرهایی نوشتم
    اما حالا دوست دارم همه ی کاغذها را
    با اشک و آب دماغ به گند بکشم

    شعر برای لوس بازی در آوردن نیست
    یک شعر باید همان قدر درستکار باشد که پانویس های داوی جونز
    ترکیبی از چاخان محض و واقعیت

    آدم یعنی این همه حساس بزرگ شده !
    فکر نمی کنم
    برای همین چشمم دنبال فروشگاه های زنجیره ای
    کاغد های پاره پوره و جرخورده
    یک ذخیره بانکی تبدیل شده
    متعلق به واقعیت درست مثل خود شعراست

    و برای همین شنگولم از این خودکار بانک که توی تاریکی شب
    درست جلوی درقفل ِ یک توالت عمومی پیدا یش کرده ام
    یک ذره هم بوی شاش سگ می دهد
    امانمیدانی چه چیزهای محشری  دارد می نویسد .

Niels Hav Denmark

  1. خودکار خارق العاده

    ترجیح میدهم با خودکار کهنه ای بنویسم
    که ازته جوب خیابان پیداکردم 
    یا یکی از همین خودکارهایی که از یک جوشکاری
       بانک
    با پمپ بنرین کش رفتم  
    نه فقط به خاطر این که  مفت و مجانی ست
    چون خیال میکنم تنها یک وسیله ی این جوری
      فیوز نوشتن و ذوق ِ من است
    به زحمت و ماهرانه روی دفتردستک ِ ادارت
    ورازهای کل هستی عرق ریختن


      زمانی  با وسواس و یک خودکار فشفشی
    درباره شعر ناب و پوچی خالص چیزهایی نوشتم
    اما حالا دوست دارم همه ی کاغذها را
    با اشک و آب دماغ به گه بکشم

       لوس بازی در آوردن شعر نیست
    یک شعر باید همان قدر درستکار باشد 

    که پانویس های داوی جونز
    ترکیبی ازچاخان محض و حقیقت
     

    یعنی آدمبزاد  این همه حساس بار آمده  !
    فکر نمیکنم
    برای همین چشمم دنبال فروشگاه های زنجیره ای
    ورق های پاره وجرخورده
    یک ذخیره ارزی ِ قابل تبدیل 
    متعلق به واقعیت...
      درست عین خود شعراست

    حالاخوشحالم  از این خودکاربانک

     که توی تاریکی شب
    درست جلوی درقفل ِ یک توالت عمومی  پیداشد
    خب  یک ذره هم بوی شاش سگ میدهد
    امانمیدانی چه چیزهای محشری مینویسد .

Wednesday 21 May 2014

Attila Józse 1905_1937






نه پدر دارم نه مادری
نه خدا  نه سرزمین
نه گهواره و کفن
نه بوسه ؛ نه عاشقی

بیش و کم سومین روزاست
غذایی نخورده ام
تمام قدرت رنج ها ؛بیست سال عمرم
همه را میفروشم

اگر هیچ خریداری نباشد
دیوی آن را خواهد خرید
با این قلب پاک ( حرفه ام کلمات )
دست به سرقت میزنم ؛ قاتل خواهم شد

به زندانم میاندازند؛ حلق آویزم میکنند
آن زیر درآغوش ِ آمرزش خاک 

 گل های زهرآلودی رشد میکند
و از قلب پاک من میروید

Tuesday 20 May 2014

cecile Loveid /Norway





سسیل لووید متولد ۱۹۵۱ از مهم ترین شاعران معاصر نروژ است . اولین کتابش را در سال ۱۹۷۲ منتشر کرد و از آن زمان تاکنون علاوه بر شعر به کارگردانی تئاتر؛ نمایشنامه نویسی و نوشتن داستان پرداخته است وبیش از پنجاه کتاب منتشر کرده . مهم ترین جوایز ادبی نروژ به کارهای ادبی با ارزش او تعلق گرفته است

مراسم تازه

 برای روز مبادا هرچه 
درقربانگاه لازم شود
با خودمان برداشته ایم

پیش طرحی با خودمان داریم
برای یک آسمان تازه
برای یک زمین نو

پیشنهاداتی با خود داریم
برا ی ابرهایی تازه روی شهر
برای شهری جدید بالای ابرها

نگاه کن
ابرها می چرخند با چرخش ذغال مداد
ناپدید می شوند. می بارند
می پوشانند 
 ساییده و شسته با خود می کشند

روی صحنه ای مه زده طراحی های تازه
کودکی آن ها را می کشد
با احتیاط پیش می رود
رو به مرگ رو به عشقی ستمگر

*********

دست نویس

زمانی میتوانستم همه نشانه ها را معنی کنم
رویا نبود اما به آن شباهت داشت
ما جادوگر و پیشگو بودیم
دستی که شکلش عوض میشد
کلمه ای که  اصابت میکردبه خانه ها 
میدانستیم یعنی چه وقتی از دست چپ چیزی بریزد
معنایی که هر چیز با خودش داشت
جز ما هیچکس درست نمی دید
به گردن مرواریدهایی زیبا 
درون مان دریای حافظه
هر چه بود ؛ شادمانی و حتا اشک
بوسیدن یا رفتن به سوی باجه تلفن
چرا همه اینها تاریک وکدر شد
در مسیرجاده دست روحم را گرفتم
تا از همه بپرسم
شما که هستید ؛ بگویید به من چرا
نه شما را میبینم
نه غرورتان دیده میشود
روزی که در نوری تند بیدار شدم
جهانی پر از پیام و نشانه ها
درانتظارمن بودند
گریه ها ؛ روباهان ؛ دست ها و زنگ ها
از همان وقت با ورق های بازی
تماشای تقویم
و تصویرهای مقدس آسمانی وداع کردم

ویژه نامه شعر معاصر نروژ

http://35anj.net/?p=2053

Henrik Nordbrandt - Denmark


................