Wednesday 21 May 2014

Attila Józse 1905_1937






نه پدر دارم نه مادری
نه خدا  نه سرزمین
نه گهواره و کفن
نه بوسه ؛ نه عاشقی

بیش و کم سومین روزاست
غذایی نخورده ام
تمام قدرت رنج ها ؛بیست سال عمرم
همه را میفروشم

اگر هیچ خریداری نباشد
دیوی آن را خواهد خرید
با این قلب پاک ( حرفه ام کلمات )
دست به سرقت میزنم ؛ قاتل خواهم شد

به زندانم میاندازند؛ حلق آویزم میکنند
آن زیر درآغوش ِ آمرزش خاک 

 گل های زهرآلودی رشد میکند
و از قلب پاک من میروید

No comments:

Post a Comment